امروز ویدئوی حمله اسلامگراهای مصری به علیا ماجده در میدان التحریر قاهره منتشر شد. به نظر میرسد علیا ماجده اگر بخواهد در «خاورمیانه» زندگی کند ( شاید تنها غیر از لبنان) باید خود را برای برخوردهایی از این دست آماده کند. مسلم هم است که اقدام علیا از این جهت جسورانه است که در چنین بستر اجتماعی-فرهنگی پرخطری رخ میدهد و... با این وجود، خیلی هم نباید ذوقزده شد و از سویههای پنهان ماجرا غافل ماند. پرسش محوری این است: آیا در ورای این اقدام به ظاهر رادیکال و کمنظیر که بسیاری آن را ستودهاند، پیام دیگری نیز نهفته است؟
اوایل این هفته با ساقی قهرمان عزیز گفتوگویی داشتم درباره انتشار عکسهایعلیا. به هر روی، رویکرد انتقادی ساقی قهرمان در این باره به نظرم مهم بود و متفاوت. به ویژه آنجا که از تدام سلطهپذیریعلیا، زیر «حجاب دوم» صحبت میکند.
بهنام داراییزاده: همانطور که حتمن در جریان هستید به تازگی «علیا ماجده» وبلاگنویس جوان مصری عکسهایی برهنه از خود و دوست پسرش را در وبلاگ شخصی و نیز در صفحه فیسبوکش منتشر کرده است و در همان جا نیز اشاره کرده که انگیزهاش از این اقدام، اعتراض به وضع موجود، نبود آزادی بیان، ارزشهای حاکم و قدرتیابی اسلامگرایان و... است. در ابتدا مایلم نظر شما رو به عنوان یکی از فعالین حوزه جنسیت و حقوق جنسی در این رابطه بدانم.
ساقی قهرمان: من نیز چند تا از عکسهای علیا را دیدم؛ نظر من این است که این عکسها انتقال از یک "حجاب" به یک "حجاب" دیگر را نشان میدهد. به این معنا که با حجاب تعیین شده از سوی «فرهنگ مسلط» که برای بدن زن و جنسیت زن وضع شده هیچ تضادی ندارد.
در جامعه امروز مصر که در حال گذار از یک وضعیت فرهنگی-سیاسی به یک وضعیت فرهنگی-سیاسی دیگر است، علیا فقط دارد میگوید که من آن حجاب تعیین شده در ملاءعام را قبول ندارم، اما حجابی که برای زن در «حوزه خصوصی و خلوت» مقرر شده را قبول دارم.
عکسهایی که علیا از خودش گرفته، دقیقن همین را نشان میدهد. شکل آرایش علیا، لباسی که انتخاب کرده، یعنی گلسر قرمز، کفش قرمز و جوراب توری سیاه، اینها همه در واقع همان «حجابی» است که برای زن در خلوتی که تحت سلطه یک چهره مردانه است، تعیین شده است. من فکر میکنم چیزی که علیا میخواهد بگوید در راستای آزادیهای جنسی یا جنسیتی نیست، فقط یک اعتراض است. در این مفهوم که "خُب بگذارید من خودم انتخاب کنم که کدام یکی از این دو تا حجاب رو الان میخواهم بردارم."
با توجه به آن بسترهای اجتماعی-فرهنگی که شما نیز به آن اشاره کردید، به نظرتان همین حد از اعتراض نیز قابل تمجید نیست؟
هر حرکتی که به «خواست و انتخاب شخصی» افراد اشاره کند، به نظر من قابل تحسین است. به هنگامی که اکثر مردم مصر، قاعدتاً به مسائلی مانند اقتصاد یا مسائلی مثل حکومت آینده یا اینکه چه شخصی را به عنوان رئیس دولت انتخاب کنند فکر میکنند، این که یک دختر جوان بلند شود و بگوید اساس و بنیاد آن تصمیمگیریها و آزادیها، به این بخش مشخص از فرهنگ بر میگردد در جای خودش خیلی حرکت قابل تحسینی است و خیلی نیز شجاعانه است و نشان از هوش علیا دارد، اما فقط در همین حد.
انتقاد دیگری هم که مطرح میشود این است که این نوع اعتراضها که پیشتر نیز در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در اروپا و برخی از کشورهای غربی شاهدش بودیم، به نوعی در بردارنده نوعی نگاه «جنسیتی یا ابزارگونه» به تن و بدن زن است. آیا رویکرد انتقادی شما این نوع دیدگاه را نیز در بر میگیرد؟
من فکر نمیکنم علیا عمداً قصد دارد به زن نگاه «ابزاری» داشته باشد. به نظر من، حرکت علیا از نداشتن آگاهی از محدودیتهایی که جامعه و فرهنگ روی جنسیت میگذارد و تقسیم دوگانه جنسیت به «جنسیت مرد» و «جنسیت زن» و در پی آن «رفتار مردانه» و «رفتار زنانه» ناشی میشود.
با توجه به عکسهایی که علیا از خودش منتشر کرده، فکر نمیکنم شناخت علیا آن قدر عمیق باشد که بخواهد در واقع استفاده ابزاری داشته باشد. بلکه از روی عادت خیال میکند که با «برهنهشدن» میتواند «تابوشکنی» کند؛ اما نمیداند که شکلی که برهنه شده، در واقع خودش همان تابو است.
یکی از حجابهایی که زن ناچار است رعایت کند «زیبایی» است؛ یکی دیگر از حجابهایی که زن ناچار است به آن ملزم باشد «ظرافت» است؛ یکی دیگرش «معصومیت» است. علیا تمام اینها را رعایت میکند. استفاده ابزاری نمیکند، اما نمیداند این کاری که میکند، در خود فرهنگ استفاده ابزاری از زن است.
من فکر میکنم انتخاب یک زن برای پوشش، مثلن اینکه تصمیم بگیرد چادر سرش کند یا نکند تا زمانی که این تصمیم و اراده خودش است؛ اتفاق عجیب و غریبی نمیافتد. آزادی انتخاب چادر، در معنی «آزادی انتخاب زن» است. به همان اندازه که پوشیدن یک لباس برهنه و تننما نیز میتواند انتخاب زن باشد. ما نباید «برهنگی» و «پوشیدگی» را در تقابل هم قراردهیم؛ تنها باید به حق انتخاب زن و حق تصمیمگیری زن برای انتخاب و حق او برای تغییر این انتخابها، تاکید داشته باشیم.
به باور شما، موضعگیری فعالین حقوق زنان و فمنیستهای ایرانی نسبت به این دست از رفتارها و واکنشها، چگونه باید باشد؟
به نظر من بهتر است به جای اینکه هیجانزده شوند و بر اساس دادههای ناقص یا موضعگیریهای صرفن مقطعی و تاریخدار تحلیل کنند، به مسئله «جنسیت و محدودیتهای جنسیتی» نظر داشته باشند. ما زمانی میتوانیم از این چهارچوبهای محدودکننده و این حجابها تحمیلی، آزاد شویم که بدانیم هیچ دلیلی ندارد که مردها یک شکل خاص از لباس پوشیدن را باید رعایت کنند و زنها نیز یک شکل دیگری را.
به نظر من فعالین اجتماعی و فعالین حقوق بشر باید تلاش کنند تا «انسان» را از این قالب تنگ دوگانه که در حال حاضر دچار است آزاد کنند. نه اینکه وقت بگذاریم که بگوییم: حجاب خوب است یا برهنگی خوب است! ما باید به این فکر کنیم که آیا مردها و زنها با دامن و شلوار به دنیا میآیند؟ آیا شلواری که مردها میپوشند یک نوع "حجاب اجباری" است یا نه ؟ آیا این حجاب اجباری به دلیل تعیین جنسیت و تعیین رفتار جنسیتی است؟
متاسفانه به طور معمول فعالین اجتماعی، مقطعی و کوتاهمدت برخورد میکنند. یعنی اگر لازم است الان گفته شود علیا زن خیلی جسوری است. میگویند: بله علیا زن خیلی جسوری است." اما به ریشه حرکت علیا و اینکه به کدام مسیر باید برود تا به یک آزادی انتخاب واقعی برسد معمولاً دقت نمیشود.
این مطلب در وبسایت «زمانه»همراه با فایل صوتی گفتوگو قابل دسترسی است.